از دیروز از شنیدن یک خبری در مورد دوستی، کلی هیجانزده شدم. کلی خوشحال شدم. میدانم که عدالت روزگار، برای آدمهای خوب، اتفاقات خوب رقم خواهد زد.
همین باعث شد بعد از مدتها بیام و اینجا یه پست بنویسم.
* عادت کردهایم به ... . نمیدانم چه. ولی عادت کردهایم به اینکه اگر بعد از چند سال یک پست نوشتیم، حتما توضیح بدیم که چرا این همه مدت چیزی ننوشتیم. لابد دلیلی داشته. بعد عادت کردیم به اینکه حالا که نوشتیم برای بعدش هم یه چیزی بگیم. مثلا بگیم از این به بعد قراره چجوری بنویسیم. دیگه برگشتیم که بنویسیم، یا مثلا قراره از این پس فلان کار رو بکنیم. این عادت به توجیه گذشته و برنامهریزی برای آینده گند زده به زندگی!
آقا اومدیم یه چیزی نوشتیم. تموم شد رفت. یک روز پا شدیم رفتیم پیادهروی کردیم، تموم شد رفت. ولی عادت کردیم به این فکر کنیم که چرا تا امروز پیادهروی نمیکردیم؟ یا اگه امروز پیادهروی کردیم، فردا هم قراره پیادهروی کنیم؟ پسفردا چی؟ هفتهی بعد چی؟ ماه بعد چی؟
میدونی اینا یه جوری هستند.