خیلی چیز مهمی است این مساله . این که دقیقن بدانی چه زمانی باید تمام کنی همه چیز را . من که همه ی سعی ام این است که یادش بگیرم. این که متوجه شوی تغییرات را . رصد کنی اوضاع را و درست به موقع کاری که لازم است را انجام دهی.

 

دیشب و امشب سری به گوگل پلاس زدم . مردم ماشاالله چقدر فعال هستند. نمیدانم شاید من هم قبلن همین جوری بودم . ولی حالا که هیچ کدام از این کارهای به دلم نمینشیند. 

زندگی باید تا جای ممکن واقعی باشد . اگر این تمرین ها و مشق ها اجازه بدهد فکر کنم رکورد استفاده از لپتاپ دانشکده را بشکنم . البته رد کمترین ساعت استفاده . فکر کن روزی فقط 1-2 ساعت!!!!

 

قبلنهم به این نتیجه رسیده ام که من همیشه درست وقتی که به یک نفر یا یک چیز داشته ام وابسته می شده ام ، خواسته یا ناخواسته همه چیز را زده ام به هم. یا همه چیز خورده به هم ( فکر کنم قبلی درست تر است). و همین می شود که دیگر چیزی از این دنیا دلم را نمیگیرد . چون تجربه ی از دست دادن خیلی چیزها را داشته ام . 

و همین هست که خیلی ها شاید درک نکنند و شاید هم من خیلی ها را درک نکنم .

///

به خاطر همین هم هست که عده ای فکر می‌کنند مشکلی دارم یا عقده ای یا ... . ولی من که خودم خوب میدانم مشکل از چیست. مشکل از همین تفاوت تو نگاه هاست. 

 

/// دیروز کتاب را تحویل دادم و البته یک نسخه از کتاب قبلی که ویرایش کرده بودیم گرفتیم . به همراه امضای مؤلف . و البته دستمزد این کتاب . چه مزه ی خوبی دارد درآمد کار خود آدم .

// اگر این کلاس جدید که پیدا شده درست شود باید یک نذر خوب بدهم . خدایا شکرت . اگر رازق تویی بنده را چه غم . بنده باید تلاش کند و توکل.

/این هفته هم کلی کار دارم . البته این بار دانشگاهی و درسی . تمرین تئوری و برنامه نویسی و کوییز . طرح تمرین . راستی دو تا درس را تی ای(دستیار آموزشی) شدیم .  خلاصه بسم الله برای شروع یک هفته ی خوب و پر کار