میخوام بنویسم امشب. یک مقدار دلم پره از دست خودم . 

 

روز 4 شنبه صبح که رفتم ترمینال بلیط پیدا نمیشد . (من میدونستم که بلیط پیدا نمیشه واسه همین برای روز 5شنبه بلیط داشتم ولی کلاس پنجشنبه ام کنسل شد. ) گفتم عصر میام یه کاریش میکنم . عصر رفتم . بلیط نبود که نبود . رفتم به راننده میگم که من حاضرم حتی روی زمین یا پله بشینم برگشت گفت اون 5 نفرو میبینی اونا تو نوبت اند!!! 

خلاصه 20 تومن کرایه ی نشستن روی صندلی رو دادیم ولی نشستیم روی زمین . و اون مسافرایی که روی صندلی بودند جوری نگاه میکردند که انگار ما خلافی مرتکب شدیم . میخواستم پاشم بگم که من با تویی که اونجا نشستی فرق خاصی نداریم شاید . بیخیال. روز قبلش از ساعت 3 صبح بیدار بودم . تقریبن این بار توی 26 ساعت 2-3 ساعت تونستم بخوابم . 

در ضمن من به خونه نگفته بودم که دارم میام!!! میخواستم اگه نتونستم بیام ناراحت نشن. و اگر هم تونستم که غافل گیر بشن.

صبح رسیدم . نزدیکای خونه ، دیدم نون روغنی بازه . رفتم واسه صبحونه نون گرفتم !! رفتم خونه . تو کوچه دیدم ماشین بیرون گاراژه . اولش گفتم ای شانس بابام رفته صبحونه گرفته . بعد گفتم ایول حالا دیگه پشت در قبل نیس و میتونم با کلید در رو باز کنم . در رو باز کردم رفتم تو . مامانم داشت نماز میخوند . خلاصه کل اهل خونه رو غافل گیر کردم اول صبحی . 

 

حالا مامانم میگه که برو یه کم استراحت کن ، گفتم نه درس دارم و کار دارم و ... . ولی از فرط خستگی ناخواسته افتادم و 10 ساعت خوابیدم!!!

 

******

دیشب خواستم بیدار بمونم که تمرینهای ساختار رو بنویسم ولی نشد. یعنی نمیدونم چی بگم. دو نفر بد جور بد حالم کردند . نمیدونم چرا بعضیا نمیتونن درک کنند. بابا به خدا آدمای بدی نیستنا. خیلی هم آدم خوبی هستند احتمالن . ولی خب درک نمیکنند. // این جا یه چیزایی خواستم بنویسم ولی بیخیال شدم . من هیچ حرفی برای زدن با همچین آدمایی ندارم . فقط خیلی ساده میگم که آدما تغییر میکنن. در ضمن اونقدری اراده دارم که بتونم به بعضیا اصلن جواب ندم //

 

***

بابا به خدا منم دل دارم . احساس دارم . بدم نمیاد که بشینم درد دل کنم . مشکلاتمو بگم تا سبک بشم . سنگ که نیستم . من هم دوست دارم . ولی چه کنم که دلم راضی نمیشه . چه کنم که نمتونم خودم رو زیاد گول بزنم . نمیتونم آره من نمیتونم . یعنی به صورتی دایمی نمیتونم . یه موقعهایی موقتی تونسته ام. ولی بعدش خیلی پشیمون شدم ، خیلی. هر کس هر اعتقادی داره داشته باشه. 

 

****

امسال دوست دارم عاشورا کمی شور بیشتری داشته باشم. میخواهم کمی هم خرافات ببینم. میخواهم کمی هم احساس محض ببینم. عاشورا را که نمیشود با عقل سنجید. شعور جای خودش. ولی گاهی این شور . نمیدانم این هم یکی از سوالاتی است که امسال محرم براش دنبال جواب میگردم. خدا کمکم کنه.

 

*********

عاشورا درسای مهمی داره برا همه . برای من ِ چوپان تا ...