خب دیگه چیزی از سال ۹۲ نمونده.
این ترم معماری کامپیوتر دارم. درسی که دو ترم پیش برداشتم و حذف کردم. کلی تمرین باید بنویسیم با یه نرمافزار بد به اسم کوارتوس، که فقط روی ویندوز اجرا میشه(بهتره بگم روی مک نصب نمیشه).
پس مجبورم ویندوز مجازی نصب و اجرا کنم. دوتا انتخاب دارم. پارالل و ویرچوالباکس.
مشکل دیگه: لپتاپ من فقط ۱۲۰ گیگ هارد داره! که از اون ۱۲۰ گیگ با کلی مشقت و حذف کلی از فایلها و انتقالشون به هارد اکسترنال بالاخره تونستم ۲۰ گیگ خالی کنم! ولی چیزی که برام عجیب بود این بود که کل فایلهایی که من داشتم به نظر کمتر از ۱۰۰ گیگ بودن.
بدجور اعصابمو ریختهبود به هم. آخرش چندتایی نرمافزار مدیریت هارد دانلود، نصب و امتحان کردم. آخرش با یکی تونستم یه پوشه پیدا کنم که ۳۸ گیگ حجمشه. ولی پوشه مخفی بود. خلاصه با ترمینال و sudoی معروف رفتم سراغش و حذفش کردم.
الان ۵۷ گیگ فضای خالی دارم! و میتونم روش ویندوز نصب کنم با خیال راحت و بشینم تمرینی رو بنویسیم که مهلت تحویلش تموم شده و من تاخیر خواهم خورد.
ولی امروز در کل به نفعم بود. چرا؟
- خب اولن فایلهای لپتاپ و هاردم سامان یافتند.
- یک کاربرد خیلی خوب برای آیپادم پیدا کردم. باهاش آهنگ گوش میدم. همون کاربرد اختصاصیش! و از رو لپتاپ دیگه آهنگ گوش نمیدم!
- برنامههایی که ازشون استفاده نمیکردم رو پاک کردم. فایلهایی که چندجا ذخیره شده بودند رو پاک کردم.
-
خب الان ویندوز ۷ رو نصب کردم. ولی خیلی رو اعصابه. احتمالن به جاش ۸ رو نصب کنم. درسته جای بیشتری میگیره ولی اجراش به نظرم بهتره.
///
دیروز(جمعه) پدر و مادرم رفتند دیدن خواهرم. سرما خورده! خدا پشت و پناهش.
//
پنجشنه جاواچلنج بود. خیلی هم خوب بود. تجربههای دلنشین. البته من دیر رسیدم. کلاس داشتم صبح.
/
فعلن.