خیلی معلومه که اومدم با عجله یه چیزی بنویسم که توی اردیبهشت بیشتر از یک پست داشته باشم؟!
هفتهی قبل رفتم خونه.
امروز برای اولین بار رفتم پینتبال. چیزی نبود که انتظار داشتم.
آهان چند روز پیش کلی کلنجار بود بین عقل و احساس که آخرش عقل به زور تونست به صورت موقت جلوی احساس رو بگیره که حیفه در این پست هولهولکی چیزی در موردش بنویسم.
در آیندهی نزدیک باید در موردش بنویسم. در مورد کتاب «چوپان معاصر» هم باید بنویسم. در مورد اون گروه کتابخوانی هم باید بنویسم.
امشب ولادت امام حسین(ع) است. خوبی محلهی طرشت اینه که اعیاد مذهبی به صورت خوبی در محله برگزار میشه. امشب باز بساط شربت و توت! و جشن توی محله بود. البته دو هفتهی دیگه که کل محله یکسره جشن خواهد شد.