توی زندگی یک سری سوال هستند که فقط ازشون فرار میکنیم. میگفت «نمیخوام به اینا فکر کنم چون میدونم تهش پوچیه، به جواب نمیرسم». ما از این سوالها فرار میکنیم چون وقت نداریم. ما از این سوالها فرار میکنیم چون اولویت ندارند، کارهای مهمتری داریم، مثل امتحان فردا، یا ددلاین پسفردا، یا کنکور هفتهی بعد، یا پروژهی ماه بعد، یا کار، ازدواج، به دنیا آوردن بچه، بزرگ کردن بچه، ما اونقدر کارهای مهم دیگه داریم که وقت نمیکنیم به این سوالها فکر کنیم.
«زندهایم؟»
«چرا زندهایم؟»
«زنده هستیم که چی بشه؟» «مرگمون چه فرقی داره؟»
بعد برای اینها معمولا ذهنمون یه جوابی میندازه که بابا زندهای که فلان. بدو برو به کارت برس تا دیر نشده!
ولی ... .