راستش تقریبا اولین سوالی که ملت بعد از دیدن‌ کارهای چوبیم می‌پرسن اینه که شما سفارش هم قبول می‌کنین؟ یا فروش هم دارین؟ منم خیلی سخته برام که بگم نه. و یه کمی توضیح می‌دم که چرا نه! خیلی وقت بود می‌خواستم جواب این سوال‌ها و دلایلشون رو توی یک پست جداگانه بنویسم.

سوال اول: چرا سفارش نمی‌گیری؟ 

مثلا میپرسن که آیا میشه طرح بدیم و برامون بسازیش؟ منم معمولا میگم طرحتون رو بفرستید اگه خودم هم خوشم اومد می‌سازم. راستش سفارش گرفتن چندتا مشکل داره. یکی اینکه شما وقتی چیزی سفارش میدین یعنی یه چیزی توی ذهنتون هست، بعد تلاش می‌کنید اون رو برای من توصیف کنید و انتظار دارید من چیزی که توی ذهنتون هست رو با چوب بسازم! این وسط چندتا سختی داریم دیگه، هم توصیف شما و هم توان من برای تبدیل چوب به اون طرح، اینا باعث میشه خروجی نهایی کار با چیزی که توی ذهن شماست فاصله داشته باشه! برای همین من ترجیح میدم حتی اگه کسی چیزی ازم خواست بیشتر طرف مقابل رو مطالعه کنم تا بفهمم از چی خوشش میاد و با طرح خودم طرف رو راضی کنم، نه با چیزی که توی ذهنش هست. (اصطلاحا طرف غافلگیر بشه)

من خودم طرح‌هایی که روشون کار می‌کنم یه مدت می‌گردم دنبالشون، مدتی توی ذهنم هستن، بهشون فکر می‌کنم، به روش‌های مختلف بیانشون و به توانایی خودم و ابزارها و متریالی که نیاز دارم و بالاخره یه روز شروع می‌کنم به ساختنشون. گاهی ممکنه یک ایده چند ماه توی ذهنم باشه، همین الان هم کلی ایده هست که به نظرم هنوز وقتش نرسیده بسازم و راستش وارد کردن یه طرح به این صف از ایده‌ها بعضا سخته برام.

مساله‌ی دیگه در مورد سفارش گرفتن به سوال بعدی هم ربط پیدا می‌کنه، اون هم این که من چون این کار رو برای دلم انجام می‌دم، زمان زیادی رو با هر کار سپری می‌کنم، انگار بخشی از روحم رو میذارم کنار هر کار، پس اگه با کاری ذوق نکنم و حال نکنم، کار به دلم نمیشینه! من آدم خفنی نیستم در این کار، بیشتر کارهام رو به خاطر ایده‌ش دوست دارم نه خفن بودن پیاده‌سازیش و برای همین ایده، کلی وقت می‌ذارم و ممکنه کاری در ظاهر ساده به نظر بیاد ولی همون سادگی با چند بار سنباده زدن و دوباره‌کاری وسواسی به دست اومده.

پس کلا سفارش مستقیم گرفتن منتفیه! مگر اینکه یک کلیتی بگید،‌ یا خودم بشینم یک نفر رو مطالعه! کنم تا بفهمم چی براش بسازم! :))

سوال دوم: چرا کارهاتو برای فروش نمی‌ذاری؟

راستش اولین مساله توی فروش تعیین قیمته، من به هیچ وجه نمی‌تونم روی کاری قیمت بذارم. آخرین باری که من کار چوبی فروختم فکر کنم به چهارم یا پنجم دبستان برمیگرده که یه هواپیمای چوبی رو فروختم به یکی از همکلاسی‌هام. بعد از اون اگه کاری به کسی دادم به عنوان هدیه بوده. 

ببینید فرض کنید من برای یک گردنبند کوچک (یا هر کار نسبتا کوچک)، یه وقت خوبی میذارم اینستاگرام و پینترست و جاهای دیگه رو می‌گردم، بین چوب‌هام هم می‌گردم، یه روز کامل هم میذارم شروع می‌کنم به ساختنش و اگه خوش‌شانس باشم تمومش می‌کنم، پس اگه زمان مفید حساب کنیم حداقل حداقل ۱۰ ساعت برای این کار وقت گذاشتم (البته خیلی بیشتر از این درگیرم)، حالا برای این کار من چه قیمتی بگم؟ شغل اصلی من برنامه‌نویسی هست، اگه بخوام مثل شغلم معادل با زمان مفید قیمت بدم ممکنه برای کسی که میخواد بخره صرفه نداشته باشه. 

همچنین من به خاطر آماتور بودنم، معمولا بهینه‌ترین راه رو نمی‌رم و چون اکثر کارهام رو برای اولین بار و فقط یک بار انجام میدم، کلی دوباره‌کاری دارم، یه جای کار خوب در نمیاد و دوباره از اول سمباده می‌زنم یا وسط کار چوب رو عوض می‌کنم. برای همین ممکنه کاری که من انجام دادم رو یک نفر که کارش همینه،‌ با وقت و هزینه‌ی خیلی کمتری انجام بده. چون برای مثال اون آدم می‌دونه که مشتری نهایی براش خیلی فرقی نداره فقط دو سایز سنباده خورده باشه یا ۴ سایز! من دوست ندارم این حساب‌کتابهای بهینه‌سازی هزینه/سود رو توی کاری که دوستش دارم دخیل کنم! چون کار رو برام خودم می‌سازم.

من خودم هم وقتی کاری رو برای بار دوم یا چندم انجام میدم خیلی کمتر از بار اول ازم وقت می‌گیره، ولی خب تقریبا بین کارهای دو سال اخیرم به جز یه پرنده‌ی چوبی هیچ کاری رو دوبار انجام ندادم!

و باز هم تکرار اون مطلب قسمت اول، من چون با این کار بخشی از روحم رو درگیر کردم، برام سخته که برای بخشی از روحم قیمت تعیین کنم. 

دلایل دیگه‌ای هم توی ذهنم بود، من خیلی کم کار درست می‌کنم، کارهای خاصی رو می‌سازم، اونقدری وقت ندارم که بخوام وقتم رو بفروشم. با هر کاری دارم چیز جدیدی یاد می‌گیرم و تکرار کارهای گذشته که چلنج زیادی ندارن در اولویت نیست برام.

به ایده‌های زیادی هم فکر کردم، مثلا می‌گفتم قیمت رو طرف مقابل تعیین کنه، ببینه این کار براش چقدر ارزش داره، یا مثلا حالت مزایده باشه هر کی قیمت بیشتری بده. ولی خب معمولا مردم یا قیمتی اعلام نمی‌کنن یا ممکنه قیمتی بگن که من ترجیح بدم به صورت رایگان کادو بدم که حداقل روحم اذیت نشه! 

یه ایده‌ی دیگه‌م اینه که یه ویش‌لیست بسازم و اگر کسی از کاری خوشش اومده بتونیم تبادل هدیه بکنیم!! شاید این روش رو هم امتحان کنم. چون هدیه دادن و هدیه گرفتن رو دوست دارم، هدیه یه جورایی از اون حساب کتاب جداست و توی ذات خودش یه جور درگیر کردن روح رو داره! الان می‌رم یه ویش‌لیست آنلاین بسازم! :)

ویش‌لیست