گوشه ای از دنیای یک چوپان امروزی!

۲۲ مطلب با موضوع «خانه رفتن ها» ثبت شده است

تلویزیون

امروز بعد از خوردن کله پاچه به عنوان صبحانه تنها کاری که کردم نشستن تو خونه و تلویزیون تماشا کردن بود.

 

کشتی آزاد خیلی جالب بود. ولی به نظرم نحوه برگزاری مسابقه زیاد خوب نبود . مکان و تشریفات و مراسم. حتی اون تلاوت قرآن اوش که خیلی ضایع بود.

 

بعدش هم فیلم "به رنگ ارغوان" رو برای بار دوم دیدم. یه دیالوگش خیلی برام جالب بود.

 

"- اگه تو جای من بودی با شهاب ۸ چیکار میکردی؟

- حذفش میکردم

- اگه به اندازه من دوستش داشتی چیکار میکردی؟

-همین الان حذفش میکردم!"

 

 

۰۴ اسفند ۹۱ ، ۰۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

میلاد ِنور، خانه رفتن، ...

خب به عنوان تعطیلی بین دو ترم دوشنبه رسیدم خونه. توی اتوبوس ۳تا فیلم تماشا کردم(به لطف لپتاپ دوستم!) برای همین تقریبن نخوابیدم. صبح هم رسیدم خونه بازم نخوابیدم و ... . برای همین شب فکر کنم ساعت ۹-۱۰ خوابم برد.

دیروز هم که با خونواده رفتیم بیرون . برای چند نفر از کانتکتام پیامک فرستام. از همون بالا شروع کردم و با زبان گنگ خودم برای هر کدوم سعی کردم یک پیامک خیلی ساده و صمیمی بفرستم. نه شعری نه متن ادبی یک جمله خیلی ساده. فکر میکنم اینجوری خیلی بهتره. یه دوستی برگشت یه شعر طولانی فرستاد ، شعری یادم نیس ، به نظرم اگه یه جمله کوتاه از خودش برام میفرستاد احساس بهتری داشتم و جمله ش هم بیشتر یادم میموند.

امروز رفتم مدرسه. مدرسه چه قدر عوض شده! همه چیز. بچه هایی که یک موقع اول راهنمایی میخوندن امسال دیگه دبیرستانی بودن . چه قدر بزرگ شده بودن . یادش به خیر چه قدر خاطره برام زنده شد. 

رفتم دبیرامونو دیدم . چند نفر دبیر و کادر جدید هم بودن. بعد از ظهر رفتم آموزشگاه یکی از دبیرامون. خیلی خوب بود . بازم هم کلی خاطره برام تازه شد. بعد هم رفتم دکتر. 

فردا صبح میرم مدرسه. 

 

۱۱ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۲۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
چوپان