اما دلم برای یه دوست خیلی تنگ شده . خیلی . آخه بعضیا دوستی شون با هم دیگه اصلن یه عالم دیگه داره . یا بهتره اینجوری بگم دوستی واقعی یه معنی دیگه داره . تو دوستی واقعی شاید در نگاه بقیه اصلن دوستی به نظر نیاد . دوستای واقعی نیازی نداره جلوی بقیه خیلی واسه هم ابراز محبت کنند . دوستان واقعی نیازی نیس هر روز هم دیگه رو ببینند . دوستی اون نیست که همه ریز و راز زندگی هم دیگر رو بدونن . دوستی این نیس که هر روز از هم خبر بگیرن . با دوست واقعی میتونی فقط نیش و کنایه بزنی . با دوست واقعی بقیه فکر می کنن دشمنی . ولی دل آدم میدونه که دوست واقعی کیه.

ای دوست یادش به خیر شب های قدر پارسال . یادش به خیر یه جوشن کبیر داشتیم که با هم میخوندیم . نوبتی دست میگرفتیم و هر بار هر کس سعی میکرد بیشتر نگه داره . یادش به خیر تازه کنکور داده بودیم و نتایج هم اومده بود . تو جوشن کبیر کل انداخته بودیم که انواع منادا رو تشخیص بدیم . وای!!!

استثناها  و ... . یادته چند جایی یه صفتی اومده بود که سقلمه میزدی به من؟؟ "شریف"!!!!

ای دوست فکر میکنم کسی تو این شهر تو را نشناخت . کسی به اندازه من بزرگی تو رو درک نکرد . وقتی بعد عید فطر میگفتم که با فلانی مصلی بودیم برگشتند به من گفتند که مگه فلانی هم مصلی میرفت!!! نشناختندت و رفتی و ... .
چه حرفهایی که پشت سرت زدند . آن هم در مقابل من به خیال این که من همراهیشان کنم . و من هم هربار چنان جوابی دادم که پشیمان شدند از دهان باز کردنشان . میخواستن که را در نظر که کوچک کنند.

یادت می آید 8 سال پیش. چقدر بچه بودیم . چقدر سر بیست و پنج صدم نمره ها با هم رقابت میکردیم . چقدر با هم بحث میکردیم . سر همه چیز . از درس بگیر تا خصوصی ترین مسایلمون . بعضی وقت ها پاره میکردیم طناب رفاقت را که دفعه بعد با گره زدنش به هم نزدیکتر شویم . یادم نمی رود وقتی با هم قهر بودیم چه طور با هم رفتار میکردیم. یادته آشتی کرده بودیم ولی به روی خودمان نمی آوردیم که بچه ها خبردار نشوند؟ چقدر ذوق میکردیم از قهر و آشتی!! چقدر بچه بودیم . یادت هست گاهی با "صداقت" هم شوخی میکردیم خب بچه بودیم دیگر. نمیدانم شاید دل تو هم برای من تنگ شده باشد . خلاصه من که همیشه از خدا شادی و سربلندی و سلامتیتو خواستم . بازم برات دعا میکنم !

چه بگویم که دیگران نمی توانند این گونه دوستی را بفهمند .