چه جالب!
الان فهمیدم آخرین پست این وبلاگ دقیقا یک سال پیشه!
مثل خیلی از تلاشهای این یکی دو سال اخیر این هم یک تلاشی بوده برای پا شدن و دوباره خورده زمین.
این چند وقت هم احساس نیاز کردم که دوباره کرکرهی اینجا رو بالا بکشم.
این چند روزی که اینترنت قطع بود، دوباره به یاد دوران قدیم، از کامنتهای اینجا برای صحبت استفاده کردیم.
از کجا شروع کنم برای نوشتن؟
راستش مدتهاست میخواهم بنویسم، چیزایی که به ذهنم میرسد، چیزایی که میخوانم، چیزایی که میخوانم.
چند وقت پیش دوستی از یک کلاس نویسندگی گفت که گفته بود نویسنده کسی نیست که مینویسد، نویسنده کسی است که نمیتواند ننویسد! به نظرم تعریف جالبیه و شاید با این تعریف من هم نویسنده حساب بشم! چون نمیتونم ننویسم. حتی شده توی دفتر برای خودم، یا توی تلگرام برای یه نفر دیگه.
شاید رابطه آفت وبلاگنویسی باشه!😅
این چند روز اینترنت کشور قطع بود. ارتباطمون با خارج از کشور قطع بود، اونقدری حوصلهم سر رفته بود که رفتم اشتراک سایت فیلیمو رو خریدم و توی چند روز نصف سریال هیولا رو دیدم! چند تا فیلم ایرانی هم دیدم، مثلا «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی رو. به نظرم فیلیمو سایت جالبی اومد، اگه فیلمهاش رو اونقدر فیلتر نمیکرد واقعا از تجربهی این چند روزم راضی بودم!
بعدش از سر بیکاری دنبال موتور جستجوی ایرانی گشتم و فهمیدم چقدر بد گند زدند همهشون. شاید باورت نشه اولین بار با دست خودم آدرس پیوندها رو تایپ کردم و رفتم توش گشتم، قشنگ خاک میخورد!
چند روز اول هیچ تلاشی برای دور زدن اینترنت نداشتم و داشتم از اینترنت ملی استفاده میکردم، ولی دیگه نشد.
دارن انگار تازهتازه اینترنت رو باز میکنند.
چقدر دلم برای اینجوری روزمره نوشتن تنگ شده بود! :))
بذارید بازم بنویسم.
میتونم چندتا موضوع رو به صورت مفصل بنویسم که بنویسم بعدا!
- این چند ماه، یعنی تقریبا از اول تابستون ۹۸ که شرکت نرفتم، رو بنویسم که چطور گذشت.
- در ادامه میخوام چیکار کنم.
- این روزها درگیر چی هستم.
- یک داستان مفصل از ابتدای کارگاه
- هر چیزی که لیست بشه به احتمال بالایی انجام میشه :)
فعلا بسه برای پست اول بعد از یک سال. الان دارم از ساندکلاد Backstreet Boys گوش میدم، شاید ده سال پیش گوش دادم، انگار بخشی از مغزم که با اینا خاطره داره روشن شده! جالبه! :)
(Photo by Denny Müller on Unsplash)