گوشه ای از دنیای یک چوپان امروزی!

شوخی شوخی

فکر کنم به خاطر شوخی دیروز یک دوست آدرس وبلاگم کمی عمومی شد.

راستش من قبلش مخاطبای وبلاگ خیلی کم و خاص بود. یعنی تک تک خواننده هارو میشناختم.

الان دیگه اینجوری نیس. از دیروز آمار بازدید زیاد شده . نمیدونم چیکار کنم.

الان هم که شدید درگیر پروژه ایم. خلاصه از دوستان اگه کسی دوست داشت تو یه نظر خصوصی خودشو معرفی کنه.

 

۰۶ بهمن ۹۱ ، ۲۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

خودکشی!

یه مدته که تصمیم گرفتم نوشابه و نوشیدنی های گازدار نخورم. خیلی هم پیشرفت خوبی داشتم. 

نشونه ش تعداد ظرفای پلاستیکی نوشابه تو اتاق که واقعن کاهش چشمگیری داشت تو این مدت.

یعنی واقعن یه وقتایی به دلیل تنبلی چند روز میشد که "آب  ِخالص" نمیخوردم.

این تصمیم خیلی خوبه. تا اینجا هم خوب عملی شده.

امروز دو تا امتحان داشتم. و دیشب تازه شروع کردم به خوندشون . به صورت یک در میان میخوندم!

شب هم مجبور بودم بیدار بمونم. البته نتونستم و یه کمی خوابیدم.

۰۴ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۲۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

حتی سایه ندارد

خواست بگوید اصلا من دوست دارم بگویم سایه نبود! من حتی این را هم قبول میکنم. ولی دید وقتی برای او سایه اصالتش بیشتر است بیخیال شد.

آدمی که بتواند خودش را گول بزند باید بیخیالش شد. سخت است خود را گول زدن. خیلی سخت است.

برای بعضی دل سوزاندن هم جایز نیست. باید بگذاری خوش باشند.


وَلَا یَسْأَلُ حَمِیمٌ حَمِیمًا

با چنین آدمی حتی نباید لج کرد.
۰۴ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

کیسه بوکس

شده م کیسه بوکس مردم.
هر کی دلش از هر جایی پر باشه میتونه ناراحتی‌شو سر من تخلیه کنه.
منم وظیفه م اینه که درک کنم . عصبانی نشم. به روی خودم نیارم. سعی کنم بخندم.
غم همه ی مردم هم مال منه. مردم تو روزهای خوشی که یاد ما نمی‌افتن.
تو روزهای غم ما هم کسی پیداش نمیشه.
خدا را شکرت. غم مردم هم مال من. نه که خودم کمبود دل مشغولی دارم.
۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۳۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

۱۸ یا ۱۹؟؟

متوجه یه چیزی شدم جالب!!!
اون موقعی که من به دنیا اومدم ۲۹ دی برابر بود با ۱۹ ژانویه!(حفظ کردنشم راحتتر بود!!!)
حتی ۲۹ دی پارسال هم ۱۹ ژانویه بود. ولی نمیدونم حالا چی شده که ۲۹ دی شده ۱۸ ژانویه!!!!
و مثلن گوگل فردا میخواد به من تبریک بگه!!!!!

موندم چیکار کنم الان؟ تولد میلادیمو ۱۸ ژانویه بگم یا ۱۹؟؟؟
۲۹ دی ۹۱ ، ۱۰:۲۴ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

تولد

تولدم مبارک!

امسال هم مثل پارسال تولدمو خونه نیستم.

بابام زنگ زد تبریک گفت!!

دیروزم مامانم تبریک گفت . 

هی روزگار! 

این هم از ۲۰ سالگی!

 

 

ادامه مطلب...
۲۹ دی ۹۱ ، ۰۹:۲۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

خواب های خوب

من به عالم خواب خیلی اعتقاد دارم!!

چند روزه (دقیقن سه روزه ) که خوابای خیلی قشنگ و زیبایی میبینم. همه ش اعضای خانواده و فامیل و آشناها و حتی خواب امروز بچه های دانشکده!!!

عجیب تر این که بعد بیدار شدن خوابم خوب یادم میان. مثلن تو خواب دو روز پیشم خاله و پسرخاله هامو دیدم. البته بقیه هم بودن.

یا تو خواب دوم عمو و پسر عمو مو دیدم که فکر کنم اومده بودن تهران یا نه یه شهر دیگه به صورت اتفاقی دیدیم همدیگه رو.

آخرین خوابم که خیلی عجیب تر از قبلیا بود. دیدم فکر کنم رفته بودم مشهد. برگشتنی یادمه با هواپیما بود. بعد اون صحنه ی فرودش شبیه مرد دو هزار چهره بود که یه هو من به عنوان خلبان هواپیما ، هواپیما رو فرود آوردم!!! بعد هم خیلی ساده پیاده شدیم. تا جایی که یادمه دونفر از هم دانشکده ای ها هم بودن!!

یعنی خواب میبینم در حد المپیک. خدا تعبیرشون رو به خیر کنه . البته درستش اینه که خوابِ خوب رو نباید تعریف کرد!

 

 

سَحَر کرشمه‌ی چَشمت به خواب می‌دیدم   زِهی مَراتب خوابی که بِهْ زِ بیداریست

 

۲۷ دی ۹۱ ، ۰۰:۳۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

تولد

جمعه تولدمه! یعنی چند روز دیگه . من که همیشه مشکل دارم در محاسبه ی سن . 

بیست سال رو تموم میکنم . میدونی یعنی چی؟ آدمی که ۲۰ سال از عمرش گذشته .

کم کم دارم برای یه تولد خوب آماده میشم. میخوام تمرین کنم خوب بودن رو . خوب زندگی کردن رو . 

خیلی ها میگویند که بیست سالگی تولد مهمی است . همچنان که ۴۰ سالگی یا نمیدانم شاید هر سنی که مضرب ۱۰ باشد!!!!

امروز(منظورم دیروزه یعنی شنبه) اتفاقای زیادی برام افتاد . اتفاقایی خیلی ساده که شاید بقیه حتی بهش اتفاق هم نگویند. باید عوض شد.

//

امروز (واقعن امروز یعنی یکشنبه) خیلی ها امتحان دارن . من هم داشتم ولی حذف کردم!!(عجب آرایه ای) ولی یک نفر یک امتحان خیلی خاص و ویژه دارد!

آقای کافی!! یک امتحان خیلی سخت دارند امروز. آن هم کجا؟ توی بیمارستان! باور کن دعایت کردم. خیلی ممنون بابت حرفی که بهم زدی.

امیدوارم در امتحانت موفق باشی. ما که یک بار یک کوییز(در مقابل امتحان شما کوییز هم محسوب نمیشد!)

نیاز داشتم یک نفری که باهاش تعارف ندارم این حرف رو بهم بزنه . سعی میکنم که خوب باشم!

۲۴ دی ۹۱ ، ۰۲:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

پیامک های دوستان

"همیشه می‌گفتن پیدا کردن یه دوست خوب و بامرام خیلی سخته اما من باورم نمی‌شد.
تا این که تو را دیدم...
.
.
.
که برای پیدا کردن من چه قدر زحمت کشیدی!!"

"سلام
دیشب تو خاب دیدمت"!!!!!

"دیدم تغییر رشته دادی
پزشکی می خونی" !!!!


مگو شرط دوام دوستی دوری ست٬ باور کن
همین یک اشتباه از آشنا بیگانه می ساز

البته خودم به این زیاد اعتقاد ندارم!!
۲۱ دی ۹۱ ، ۲۲:۲۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان

تغییرات در وبلاگ

خب اونقدر مطلب مختلف میاد تو ذهن آدم و اونقدر تنبلی میکنه آدم که ... .

موضوعات وبلاگم رو عوض کردم. مشکلی که هست اینه که معمولن نمیشه به یک پست یک موضوع تخصیص داد. از این به بعد سعی میکنم که پستهام کوتاه باشه و ممکنه به همین دلیل تعداد پستها زیاد بشه . 

و کمی هم حوصله به خرج میدم که موضوعات رو در نظر بگیرم.

راستی به این هم فکر میکنم که این وبلاگ رو عمومی کنم . یعنی آدرسشو به بقیه هم بدم.

۲۱ دی ۹۱ ، ۲۲:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
چوپان